روز دهم آبان زرتشتی برابر با ? آبان خورشیدی که آبان روز نام دارد و بنام آب و فرشته آب است جشن آبان گان می باشد .
آب
که آبان جمع آنست در اوستا و پهلوی آن و در سانسکریت آپه می باشد این عنصر
مانند عناصر دیگر آتش و هوا و خاک در آیین ایران قدیم مقدس است و آلودن آن
گناه می باشد و برای هر یک از آنها فرشته مخصوصی تعیین شده . و ایرانیان
این عناصر چهارگانه را که اساس اولیه حیات است می ستودند(نیایش نمی کردند
ستایش میکردند) و امروز نیز زرتشتیان آنها را پاک می دانند و مانند سابق و
بنام فرشته هر یک آنها را می ستایند ((بسرچشمه آب درود می فرستیم به
کوههایی که از بالای آن آب جاریست درود می فرستیم بدریاچه ها و استخرها
درود می فرستیم)).به احترام فرشته آب آبها را پاک نگه می داشتند .
نگهبانی
آب با فرشته مقدس خرداد است علاوه بر او دو فرشته مقدس دیگر یکی به نام
اپام نپات و دیگری آناهیتا نگهبان آب می باشند . یکی از قصائد دلکش اوستا
آبان یشت نام دارد که از جلال و عظمت آناهیتا یا همان ناهید گفتگو می کند.
در خرده اوستا نیایش چهارم موسوم است به آبان نیایش یا آبزور . این نیایش
را که از آبان یشت استخراج شده موقعی که در کنار جویبار و آبشار و سرچشمه
آب باشند می سرایند همچنین در جشن آبانگان نیز خوانده می شود و چون فرشته
آب ناهید مونث است او را بانو هم می گویند. در جشن آبانگان پارسیان خصوصا
زنان در کنار دریا یا کنار رود فرشته آب را نیایش می کنند .ایرانیان به
خاطر تقدسی که برای آب قائل بودند هیچوقت آنرا آلوده نمی کردند و آبی را
که یکی از اوصاف سه گانه اش رنگ و بو و مزه تغییر می یافت برای آشامیدن
شستشو و غیره بکار نمی بردند .
هردوت می گوید ((ایرانیان در میان
آب ادرار نمی کنند آب دهان نمی اندازند و در آن دست نمی شویند)) استرابون
جغرافی نویس یونانی گوید ((ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی دهند در
آن لاشه و مردار نمی اندازند و عموما آنچه ناپاک است در میان آن نمی
ریزند)).خلاصه اینکه جشن آبانگان بنام آب و فرشته آب است ایرانیان در این
روز کنار چشمه و آب می رفتند و آب نیایش و سرودهای دینی را می خواندند و
شادی می کردند و برای این نعمت بزرگ اهورایی که برای آشامیدن و نظافت و
رشد و نمو نباتات و رفع سایر نیازها می باشد سپاس خدا را بجا می آوردند.
ابوریحان در صفحه ??? ترجمه آثار الباقیه می نویسد :آبان ماه روز دهم آن
آبان است و آن عیدی است که بواسطه توافق دو اسم آبانگان گویند در این روز
زو پسر تهماسب (از سلسله پیشدادیان )بپادشاهی رسید و مردم را به کندن
نهرها و تعمیر آنها امر کرد و در این روز بکشورهای هفت گانه خبر رسید که
فریدون ضحاک را اسیر کرده و خود به پادشاهی رسیده و بمردم دستور داده است
دوباره خانه و زندگی خود را مالک شوند و خود را صاحب خانه بنامند و خودش
نیز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد پس از آنکه همه ایرانی ها در عهد
ضحاک بی خانه و زندگی بودند.
نه
قومی برگزیده دارد و نه با زبان ویژه ای برای کسانی وحی می فرستد و نه
گروهی از آفریدگان خویش را مامور کشتار گروهی دیگر می کند و نه خودش شبانه
چند هزار نفر از بندگانش (فرزندان مصریان) را از میان می برد و نه بابت
لغزشهائی که خودش برای این بندگان خواسته است آنها را بسوی آتش و مار و
عقرب به جهانی دیگر روانه می کند.
او دستگاه بیکران آفرینش را برای
زمین ما که ذره ای ناچیز در این دستگاه است نیافریده، بلکه او جوهر راستی
و سرآغاز راستی است. او به هستی آورنده خرد و آغاز و پایان نظامی است بنام
« اشا» که میلیاردها کهکشان را با میلیاردها خورشید آنها را از میلیاردها
سال پیش با خرد بیکران خود در گردش دارد است.
او
برتر و پاک تر از آن است که ما او را درگیر مسائل فرومایه زندگی چند انسان
گمراه بکنیم. او اهورا مزداست. او خوشبختی و شادی و شکوفائی را برای
جانداران این زمین آفریده .او آزادی گزینش را آفریده تا انسانها بتوانند
راه و روش وشیوه زندگی خود را بدلخواه خود گزینش کنند.او آرامش را آفریده
تا مردمان زندگی اسوده داشته باشند. او اندیشه نیک را آفریده تا زنان
ومردان را به سوی بخش پرفروغ زندگی راهنمائی کند. او چیرگی به خود را
آفریده تا مردمان را از لغزشهای نا خواسته زندگی دور نگاه دارد. او تکا مل
و رسا ئئ را آفریده تا مردمان هر روز، هم خود و هم این جهان را تازه تر و
نوتر کرده و پیشرفت دهند. و سر انجام او جاودانگی را آفریده تا زنان و
مردانی را که با او در روند آفرینش همکاری کرده و در خوشبخت کردن خود و
دیگران و این جهان گام برداشته اند در «سرای مینوی سرود»، جاودانه با فروغ
خود و در فروغ خود روشنی بخشد.
او هیچگاه آفریده گان خود را «بنده و
برده» خود ننامیده بلکه همیشه آنها را « دوست و همکار» مینامد. دوست
وهمکار برای بهتر کردن و خوشبخت کردن این کره که ما انرا زمین مینامیم.
افزون بر اهورامزدا « بزرگترین خدایان
» در پارس شواهدی درباره آیین پرستش خدایانی دیگری نیز وجود دارد ، نام
این خدایان از روی الواح گلی تخت جمشید بدست آمده است ، تعداد این خدایان
بسیار محدود است و از تعداد واقعی آن بسیار کمتر است ، فهرستی که تا به
امروز شناسایی شده به شرح زیر است :
خدایان دیگری هم وجود دارند ک هیچ مشخصاتی از آنان وجود ندارد ، یکی از الوح گلی است که معرف این 4 خداست کد این لوح گل PF339 است.
· هوبمن
نام
اکثر این خدایان از اسناد تحت جمشید آمده است ! تعداد خدایان بسیار است و
آوردن نام همه خدایان نیازمند داشتن لوح های گلی هستش که متاسفانه این
اسناد در اکثرا در شیکاگو هستند به جز معدودی در ایران که در آنان نامی از
خدایان برده نشده است ، به واقع اکثر کتیبه ها بدون نام خدا هستند .
ارائه دهنده : انی کاظمی
نام خدایان ایران باستان
افزون بر اهورامزدا « بزرگترین خدایان
» در پارس شواهدی درباره آیین پرستش خدایانی دیگری نیز وجود دارد ، نام
این خدایان از روی الواح گلی تخت جمشید بدست آمده است ، تعداد این خدایان
بسیار محدود است و از تعداد واقعی آن بسیار کمتر است ، فهرستی که تا به
امروز شناسایی شده به شرح زیر است :
خدایان دیگری هم وجود دارند ک هیچ مشخصاتی از آنان وجود ندارد ، یکی از الوح گلی است که معرف این 4 خداست کد این لوح گل PF339 است.
· هوبمن
نام
اکثر این خدایان از اسناد تحت جمشید آمده است ! تعداد خدایان بسیار است و
آوردن نام همه خدایان نیازمند داشتن لوح های گلی هستش که متاسفانه این
اسناد در اکثرا در شیکاگو هستند به جز معدودی در ایران که در آنان نامی از
خدایان برده نشده است ، به واقع اکثر کتیبه ها بدون نام خدا هستند .
پولیانوس در مورد جنگهای پارسیان (کوروش) و ماد می نویسد :
کوروش سه باز با مادها جنگید هر سه بار شکست خورد ؛ نبرد چهارم در پاسارگاد
آغاز شد که سکونت گاه زنان و کودکان پارسی بود ! در این نبرد نیز پارسیان
پای به فرار نهادند...سپس ناگهان به طرف دشمن برگشتند ، به آنها حمله ور
شدند و بر سر مادهایی ریختند که در تعقیبشان پراکنده گشته بودند . پارسیان در این نبرد به چنان پیروزی بزرگی دست یافتند که کوروش را به نبردی جدید نیاز نبود .
پولیانوس حتی تصریح میکند که پس از شکستهای نخستین بسیاری از پارسیان به مادها پیوستند ! البته باید متذکر شد که هم " پینی " و هم " نیکلای دمشقی
" رفتار دلیرانه زنان را ستودن اند و نوشته اند که بر بلندیها پناه گرفته
ئ پدران و فرزندان و همسرانشان را با پایداری ترغیب کرده اند ، از این روی
، هر بار که کوروش شاه به پارس می آمد ، زنان را مورد تفقد قرار می داد و هدایایی به آنان تدیم می داشت
منبع : کتاب امپراطوری هخامنشی جلد اول – فصل اول:کشورگشایان کوروش و کمبوجیه – صفحه 49 به نوشته « پی یر بریان » به ترجمه ناهید فروغان و تایپ توسط « انی کاظمی »